1 - «ظاهر قرآن زیباست، باطن آن ژرف ناپیداست. عجایب آن سپرى نگردد، غرایب آن به پایان نرسد، و تاریکى هاجز بدان زدوده نشود.» (1)
2 - «کتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پیداست واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند و مثلهایش مفهوم، مطلق و مقیدش پدیدار، محکم و متشابهش آشکار، مجمل آن تفسیر شده، و نامفهومش تعبیر شده، از حکمى که بدانند و انجام دادنى است، و آنچه ندانند و واگذردنى است، حکمى است وجوب آن در قرآن معین، و نسخ آن در سنت مبرهن» (2)
3 - «قرآن را بیاموزید که نیکوترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که دلها را بهترین بهار است، و به روشنائى آن بهبودى خواهید، که شفاى سینههاى بیمار است، و آن را نیکو تلاوت کنید که سودمندترین بیان و تذکار است» (3)
4 - «کتاب خدا در دسترس شماست، زبان آن کند نیست، گویاست ، خانهاى است که پایههایش ویران نشود، و صاحب عزتى است تا یارانش را هزعیت نبود» (4)
5 - پس از من بر شما روزگارى آید که چیزى از حق پنهانتر نباشد، و از باطل آشکارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر. و نزد مردم آن زمان کالائى زیانمندتر از قرآن نیست اگر آن چنانکه باید بخوانند و نه پر سودتر از قرآن، اگر معنى کلماتش را برگردانند و در شهرها چیزى از معروف ناشناختهتر نباشد، و شناختهتر از منکر. حاملان کتاب خدا آن را واگذارند و حافظانش آن را به فراموشى بسپارند. پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردم دورند.» (5)
6 - «بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان استوار است و نور آشکار است و درمانى استسوددهنده، و تشنگى را فرونشاننده، چنگ در زننده را نگهدارند، و در آویزنده را نجات بخشنده. نه کجشود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن سیار. راست گفت که سخن گفت از روى قرآن، و آن که بدان رفتار کرد پیش افتاد (6)
7 - «قرآن علم آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است» (7)
8 - قرآن فرمان دهنده است و باز دارنده خاموشى است و گوینده حجتخداستبر آفریدگانش که بدان پیمان گرفته است از ایشان، و همگان را نهاده است در گرو آن، نور (هدایت) خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند، و جان پیامبر خویش را هنگامى ستاند که از رساندن احکامى که موجب رستگارى آفریدگان است، فارغ ماند» (8)
9 - پس فرو فرستاد بر او قرآن را، نورى که چراغهاى آن فرو نمیرد، و چراغى که افروختگىاش کاهش نپذیرد، و دریایى که ژرفاى آن کس نداند، و راهى که پیمودنش رهرو را به گمراهى نکشاند. و پرتوى که فروغ تیرگى نگیرد، و فرقانى که نور برهانش خاموش نشود، و تبیانى که ارکانش ویرانى نپذیرد، و بهبودیى که در آن بیم بیمارى نباشد، و ارجمندیى که یارانش را شکست و ناپایدارى نباشد، و حقى که یاورانش را زیان و خوارى نباشد. پس قرآن معدن ایمان است و میانجاى آن، و چشمه ساردانش است و دریاهاى آن، و باغستان دادست و آبگیرهاى آن، و بنیاد اسلام است و بنلاد استوار آن. وادیهاى حقیقت است و سبزهزارهاى آن، و دریایى است که بردارندگان آب آن را خشک نگردانند، و چشمه سارهاست که آب کشندگان، آب آن را به ته نرسانند، و آبشخورهاست که در آیندگان آب آن را کم نکنند، و منزلگاههاست که مسافران راهش را گم نکنند، و نشانههاست که روندگان از نظرش دور ندارند، و پشتههاست که روى آورندگان از آن نگذرنند و آن را نگذارند. خدایش مایه سیرابى دانشمندان کرده است، و بهار دلهاى فقیهان و مقصد راههاى پارسایان، و دارویى که از پس آن بیمارى نیست و نورى که با آن تارى نیست، و ریسمانى که گرفتنگاه آن استوار است و پناهگاهى که قله آن پناهنده را نگاهدارست، و ارجمندى هر که با او دوستى ورزد و امان آن کس که بدان در شود، و راهنماى هر که بدان اقتدا کند، و عذرخواه آن که آن را هر که در مخاصمت پشتیبان خویشش شمارد، و پیروزى آن کس که بدان حجت آرد، و راهبر آن که آن را به کار دارد و برنده آن که آن را کار فرماید، و نشان آن کس که در آن بنگرد چنانکه باید، و نگاهدار کسى که خود را بدان از آسیب پاید، و دانش کسى که آن را نیک به خاطر سپارد، و حدیث کسى که از آن روایت کند، و حکم آن کس که خواهد حکم دهد. (9)
پىنوشتها: