قرآن کریم، سرچشمه تمامی برکات و فیوضات الهی و سعادت تمامی انسانها در گرو عمل کردن به تعالیم و دستورات این کتاب مقدس است.
از خصوصیات برجسته این کتاب، آن است که خداوند متعال هیچیک از نیازهای بشر را نادیده نگرفته و برای هریک از امور جاری در زندگی، قوانینی را تبیین کرده است.
یکی از شیوههای قرآن کریم برای تعلیم عملی، استفاده از مثل است و مثل از آن جهت که ماندگاری و تاثیرگذاری بالایی دارد، به آسانی در دلها نفوذ کرده و زمینه اعتلای نفوس مستعد را فراهم میسازد. این ویژگی سبب شده است که در متون فارسی نیز، از مثلها جهت زیبایی و جذابیت سخن و فهوای کلام استفاده شود.
قرآن کریم به عنوان کلام الهی و معجزه جاوید پیامبر اسلام(ص) کتابی است که هدایت و راهنمایی مسلمانان را در خود دارد. این کتاب آسمانی، شامل ظرایف فراوانی است که برای تربیت بشر آمده تا او را از تاریکیهای جهل و نادانی به سوی سعادت و هدایت رهنمون سازد.
برای رسیدن به این هدف، قرآن اسلوب بیان خاصی دارد که نه شعر است و نه نثر. اسلوب قرآن برای رسیدن به این هدف، سه روش مهم قصهگویی، سوگند یاد کردن و استفاده از ضربالمثلها میباشد.
ارائه مثال در حقیقت نوعی تعلیم عملی است و قرآن نیز به عنوان عالیترین کتاب تربیتی، امثال فراوانی را در زمینههای مختلف ذکر میکند. این مثلها انسانهای وارسته و خداجو را به تعقل و تفکر دعوت میکند و از مثل و داستان در خدمت هدف و رشد دادن به عقول و افکار و جهت دادن به زندگی بشر استفاده میکند. چنان که خدای متعال نیز میفرماید: «و لقد ضربنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل...؛ و به تحقیق در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی آوردیم... (روم، آیه 58).»
«و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون؛ و این مثلها را برای مردم میزنیم و[لی] جز دانشوران در آنها تعقل نمیکنند(عنکبوت، آیه 43).»
فواید و آثار سازنده مثل
از آثار و فوائد مثلها، میتوان این موارد را برشمرد:
1ـ حضور پیوسته یک سخن کوتاه در میان جامعه، آن هم به مدت طولانی، بیانگر پختگی فکری است که مثل حامل آن میباشد و اگر غیر از آن بود، تجربه و مرور زمان، خلاف آن را ثابت میکرد و مثل از چشمها میافتاد و از حافظه زمان حذف میشد.
2ـ ممکن است مثل به خاطر ایجاز و اختصار، از نیم خط تجاوز نکند اما در حقیقت بازگو کننده حقایقی است که در یک رساله و یک کتاب میگنجد.
3ـ اهمیت مثل تا حدی است که گاهی یک مثل بسیار کوتاه ما را از آوردن استدلالهای پیچیده بینیاز میکند و قابل فهم برای عموم مردم میشود و هرکدام به میزان درک و فهم خود از آن استفاده میبرند.
4ـ مثل برای خود، حد و مرز جغرافیایی نمیشناسد؛ زیرا یک حقیقت زنده است که در تمامی ملل وجود دارد و به نوعی مانند قوانین ریاضی و هندسی است که مرزهای زمان و مکان را در هم میکوبد و برای خود محدودیتی قائل نیست.
5ـ مثل حقایق اخلاقی و اجتماعی را که فراتر از حس و لمس است، در قالب امور محسوس میریزد و آن را به اذهان نزدیکتر میسازد.
6ـ مثل به خاطر دربرگیری یک رشته افکار و اندیشههای بلند، فرد را به کنجکاوی وادار میکند تا فکر و اندیشه خویش را به کار اندارد و واقعیت را به دست آورد.
7ـ در مقام پند و نصیحت و نکوهش افراد، ضربالمثل اثر معجزهآسایی دارد؛ زیرا بدون این که فرد را به عواقب کار خود متوجه سازد، نتیجه کار دیگری را که با این مورد همسو بوده، مطرح میکند و آن را در نظرش مجسم میسازد و از این طریق، احساسات فرد را علیه خود تحریک نمیکند.
8ـ همچنین ضربالمثل بر زیبایی و جذابیت سخن میافزاید.
قرآن نیز برای استفاده از این فوائد، برای اثبات سخن و فهم مطالب از مثل کمک گرفته و به صورت لطیف و ملیحی از این صنعت استفاده کرده است. به گونهای که نه اقتباس از کلام بشری کرده است تا از حد اعجاز تنزل یابد و نه از محاوره معارف فراتر رفته است تا سخن غیر مجذوب و دشوار شود، بلکه به سبکی بدیع و نو با ضربالمثلهایی عالی و شگفت، زیباییها و شگفتیهای خویش را تماشاییتر کرده است.
مثلهای قرآنی
مثلهای قرآنی عبارتند از:
1ـ مثلهایی که قرآن نیز از آنها به عنوان مثل یاد میکند و به بیان سرگذشت گذشتگان از ابرار و اشرار میپردازد و متذکر میشود که بیان این قصص برای تذکر و تامل اهل خرد است و در آن برای کسانی که بیندیشند، پندهاست.
2ـ مثلهایی که هرچند به صورت مثل در قرآن ترسیم نشده است؛ ولی به قدری جامع و رسا و گویا است که به صورت مثلی رایج درآمده است.
نکتهای که باید بدان توجه کرد این است که تمامی مثلهای قرآنی، بخشی از حقایق است که بازگو میشود و به هیچ عنوان جنبه خیالی ندارد و ادعای افرادی که برخی از تمثیلهای قرآن را از این دسته میشمارند مانند داستان آدم و پیروزی شیطان بر او یا سرگذشت هابیل و قابیل و یا سخن گفتن مورچه با سلیمان، ادعایی پوچ و بیپایه و اساس است.
قرآن کریم خود به این مساله اشاره میکند، آنجا که میفرماید: «به راستی در سرگذشت آنان برای خردمندان عبرتی است، این قصص سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آن چه از کتابهایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هرچیز است و برای مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است (یوسف، آیه 111